Web Analytics Made Easy - Statcounter

چیستا یثربی با اشاره به اینکه تلویزیون نباید انتظار داشته باشد زندگی هنرمندان در راستای سیاست‌های رسانه ملی باشد، تأکید کرد که صداوسیما در برخورد با افراد نیز صادقانه رفتار نمی‌کند و برخوردهای سلیقه‌ای در آن به شدت دیده می‌شود.

چیستا یثربی، فیلمنامه‌نویس و منتقد سینما و تلویزیون، در گفت‌وگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: هر فرد یک شخصیت حقیقی دارد و یک شخصیت حقوقی یا کاری، امکان ندارد یک نفر تمام شخصیت و زندگی خصوصی‌اش با کاری که دارد همخوانی داشته باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این تنها مربوط به اهالی سینما و تلویزیون نمی‌شود، در مشاغل مختلف این موضوع مطرح است کمااینکه دیدیم رئیس یک بانک یا ارگان به‌رغم ظاهر موجهی که دارد اختلاس کرده؛ آیا رفتار این شخص و کاری که کرده در نهایت باید منجر به تعطیلی و نابودی حق و حقوق کارکنان آن ارگان یا بانک شود؟

یثربی تصریح کرد: البته اختلاس از یک ارگان یا بانک دولتی که برهم‌زننده نظم اقتصادی کشور است و فقر و بیکاری را گسترش می‌دهد به هیچ‌وجه قابل قیاس با رفتار خارج از عرف نیست که احیاناً یک فرد مطرح و شناخته شده در زندگی شخصی‌اش داشته و بدون اینکه بخواهد فرهنگی ترویج کند، فیلمش دست به دست شده و حالا همه آن را دیده‌اند. یک بازیگر مثل همه افراد جامعه زندگی شخصی دارد و ممکن است به دلیل شهرت یا محبوبیت کنکاش در زندگی‌اش بیشتر باشد. یک بازیگر یا هنرمند در صورتی باید مورد برخورد قرار گیرد که مستقیماً به بدآموزی و هنجارشکنی روی آورد یا یک خطای بزرگ مثل قتل مرتکب شده باشد. در این صورت قطعاً برخورد با این هنرمند منطقی و درست است و او نباید در هیچ پروژه‌ای از او استفاده شود.

او افزود: به‌طور کل باید به این نتیجه برسیم که بخش حرفه‌ای زندگی فرد از بخش خصوصی‌ زندگی‌اش جداست و تنها در صورتی می‌توان با شخص برخورد داشت که هنجارشکنی مستقیم و آسیب‌زننده داشته باشد. ما نمونه‌های عجیبی در کشورمان داریم که اتفاقاً به زندگی افراد بسیاری آسیب زده‌اند، رفتار خلاف عرف و شرع دارند اما به راحتی مشغول کار هستند. من به شخصه فردی را می‌شناسم که در سینما و تلویزیون فعالیت دارد، یک خیریه راه‌اندازی کرده و توسط همین خیریه با عنوان کار خیر پول مردم را دزدیده و چپاول کرده اما با او کار ندارند و او حتی در جشن‌ها و جشنواره‌ها کاندیدا شده و جایزه می‌گیرد ولی فردی مثل گوهر خیراندیش که فیلم یا عکسی از زندگی خصوصی‌اش در دسترس عموم قرار گرفته را مورد بازخواست قرار می‌دهند.

نویسنده فیلم سینمایی «دعوت» در ادامه تصریح کرد: از طرفی نکته جالب توجه رفتار متفاوت با هر هنرمند است، محمدرضا گلزار در کنسرت خواننده‌های لس‌آنجلسی بارها دیده شده و در این کنسرت‌ها نامش را مطرح کرده‌اند و تشویق شده، به ایران که می‌آید به او اجازه اجرای برنامه می‌دهند اما با گوهر خیراندیش اینگونه رفتار می‌کنند یا حتی مهناز افشار که اطمینان دارم اگر به ایران بیاید به او اجازه کار می‌دهند در حالیکه در یک شبکه ماهواره‌ای حاضر شده و برنامه داشته؛ من به شخصه با این مسأله که به زندگی خصوصی بازیگران و دیگر هنرمندان کاری نداشته باشیم و زندگی حرفه‌ایشان را مدنظر داشته باشیم اعتقاد دارم اما حتی در شرایطی که قرار است در زندگی خصوصی افراد هم مداخله شود، مسئولان بین افراد تفاوت قائل هستند و من دلیل این تفاوت را نمی‌دانم ولی فکر می‌کنم افراد با ارتباط‌هایی که دارند مورد قضاوت قرار می‌گیرند نه قانونی که قرار است اشخاص را قضاوت کند.

یثربی گفت: اگر تلویزیون با یک فرد مشکل دارد از همان ابتدا نباید از او برای کار دعوت می‌کرد، حالا که شخصی در تلویزیون چند سریال بازی کرده و این سریال‌ها بعضاً پخش شده و مورد توجه مردم قرار گرفته‌اند با کنار گذاشتن فرد نباید پخش سریال‌ها هم منتفی شود. بسیاری از مردم با این سریال‌ها خاطره دارند یا حتی سریال را به خاطر همان شخصی که امروز قرار است حذف شود، می‌بینند. سیاست‌های تلویزیون دچار تناقضات آشکار بسیاری است که باید فکری به حال آنها شود؛ این سیاست باعث می‌شود افراد دو رو و متظاهر شوند، این سیاست غلط به افرادی که می‌خواهند وارد عرصه هنر و تلویزیون شوند می‌گوید که باید متظاهر باشند و این فرهنگ تظاهر که بارها برملا شده در سطوح جامعه دیده می‌شود و به زندگی خصوصی مردم وارد شده است و تلویزیون بر خلاف تلاشی که به ظاهر دارد تا جلوی ناهنجاری‌ها را بگیرد اتفاقاً با سیاست غلط خود که یکی از ثمراتش ایجاد فرهنگ تظاهر و تملق است به تبلیغ ناهنجاری در جامعه مشغول شده است.

او در ادامه این بحث اظهار داشت: ما بارها دیده‌ایم افرادی که در رسانه ملی حضور داشته‌اند و ما پای صحبت‌هایشان نشسته‌ایم پس از اینکه از تظاهر و ظاهرسازی حرف‌های شاید قشنگ اما دروغی زده‌اند و به آنچه که می‌خواهند رسیده‌اند و خواسته‌هایشان برآورده شده، در خارج از کشور رفتارهایی کاملاً در تضاد با آنچه که مطرح کرده‌اند، داشته یا حتی در شبکه‌هایی مثل «بی‌بی‌سی» حرف‌هایی می‌زنند که در قیاس با گفته‌هایشان در داخل کشور بسیار شوکه‌کننده و عجیب به نظر می‌رسد و تلویزیون ما که این افراد را بزرگ کرده دیگر دستش به آن‌ها نمی‌رسد و افرادی که در داخل کشور هستند و قربانی این تظاهر شده‌اند را مورد بازخواست قرار می‌دهد.

این منتقد تصریح کرد: هر روز به سیاست‌های غلط تلویزیون اضافه می‌شود، من زمانی که در تلویزیون پای ثابت برنامه‌های نقد فیلم بودم هر آنچه که به آن عقیده داشتم را مطرح می‌کردم اما جدیداً وقتی دعوت می‌شوم به من می‌گویند چه بگویم یا چه چیزی را نگویم، به خاطر همین من تصمیم گرفتم در تلویزیون حضور نداشته باشم، یکی از دفعات آخری که به رسانه ملی دعوت شدم به من گفتند که ما می‌خواهیم تو داریوش مهرجویی را مورد انتقاد قرار داده و اصطلاحاً او را بکوبی، اما من نمی‌خواستم این کار را انجام دهم پس یا باید ظاهرسازی می‌کردم و خود را در حالیکه موافق مهرجویی هستم مخالف او جا می‌زدم یا به طور کل نباید به تلویزیون می‌رفتم. حذف افراد باسواد و محبوبی که بعضاً خودخواسته از تلویزیون فاصله گرفته‌اند نیز به همین شکل صورت می‌گیرد و افرادی مثل فردوسی‌پور نیز هستند که فکر می‌کنم سوی نگاهشان به مذاق مدیران خوش نیامده و پس از اینکه او با آنها همکاری نکرده حذف شده است.

یثربی اظهار داشت: صداوسیما چند سالی است که مدام چهره‌های محبوب خود را فراری می‌دهد یا خودش حذف می‌کند یا آنها را مجبور به خنثی بودن کرده است. حدود 15 سال پیش سریال «ترش و شیرین» به کارگردانی رضا عطاران پخش می‌شد، من این سریال را خیلی دوست داشتم و به دقت دنبال می‌کردم، دیدن این سریال یکی از لذت‌های آن روزهای من بود اما امروز اگر نگاهی به آن سریال داشته باشیم می‌بینیم بسیاری از عوامل «ترش و شیرین» دیگر در تلویزیون کار نمی‌کنند و یا به طور کل حذف شده‌اند؛ این افراد که امروز از باتجربه‌های فیلم و سریال‌سازی هستند چرا باید دیگر در تلویزیون کار نکنند؟ چرا تلویزیون چنین شرایطی به وجود آورده که امکان استفاده از تجربیات این افراد وجود ندارد؟ «ترش و شیرین» یک نمونه طنز اجتماعی فوق‌العاده و دلچسب است که هنوز نگرش موجود در آن وجود دارد ولی امروز جایی در تلویزیون ندارند. امروز متأسفانه با دیدن برخی سریال‌های تلویزیون منزجر می‌شوم و خجالت می‌کشم به دخترم بگویم که شغل ما همین کاری است که در تلویزیون می‌بینی و افرادی که در قاب تلویزیون می‌بینی همکاران من هستند. آثار تلویزیون امروز چیزی پایین‌تر از حد بی‌هنری است.

این فیلمنامه‌نویس با اشاره به کنار رفتن چهره‌های محبوب از تلویزیون در سال‌های اخیر، دلایل این اتفاق را مورد ارزیابی قرار داد و گفت: اولین دلیل فاصله گرفتن چهره‌های محبوب و کاربلد از تلویزیون دخالت صداوسیما در زندگی شخصی و مشکل داشتن با سوی نگاه افراد است، نکته دوم مرزبندی افراد به خودی و غیرخودی یا خوب و بد است. تلویزیون ما هنوز نمی‌داند آدم‌ها سیاه یا سفید نیستند و صداوسیما در بسیاری مواقع پیش از ورود افراد متبحر و باتجربه به رسانه ملی به آنها به بهانه بد یا غیرخودی بودن اجازه ورود نمی‌دهد. به عنوان مثال عادل فردوسی‌پور فردی است که افراد بسیاری را مخاطب تلویزیون کرده و من به شخصه از افراد زیادی شنیده‌ام که تنها برنامه‌ای که از تلویزیون ایران می‌دیدند برنامه «نود» بود اما امروز او حذف شده و همه کمبودش را حس می‌کنیم. برنامه‌ فردوسی‌پور یک موفقیت بزرگ برای تلویزیون بود و عجیب است که تلویزیون این موفقیت بزرگ را به همین راحتی از بین برد؛ بحث من تنها این فرد نیست، ما فردوسی‌پورهای بسیاری داریم که اصلاً فرصت پیدا نکرده‌اند که دیده شوند و پیش از مطرح شدن رسانه را ترک کرده یا اصلاً به آن راه نیافته‌اند.

او در ادامه اظهاراتش تصریح کرد: در بحث نقد فیلم، برنامه‌های امروز را با برنامه‌های 15 سال پیش مقایسه کنید، افراد باسواد بسیاری به تلویزیون می‌آمدند و در برنامه‌های نقد فیلم به بحث و گفت‌وگو می‌نشستند، امروز آنها کجا رفته‌اند؟ این وضعیت در برنامه‌سازی و سریال‌سازی نیز وجود دارد. ما زمانی در تلویزیون «هزاردستان» و «سربداران» می‌دیدیم و امروز خبری از این آثار نیست. دختر من که متولد نیمه دوم دهه هفتاد است هیچ یک از سریال‌های محبوب زندگی‌اش سریالی نیست که در تلویزیون دیده باشد و این یعنی فاجعه. من به عنوان یک مادر تلویزیون را نمی‌بخشم که چنین فاجعه‌ای رقم زده و متأسفانه هر روز به قهقرا می‌رود. وضعیت بد تلویزیون تأثیرش را در زندگی مردم نشان داده و می‌بینیم که نتیجه‌اش بلاتکلیفی مردم ایران در فضای مجازی، بی‌حوصلگی، افسردگی و بعضاً استفاده غلط از شبکه‌های اجتماعی است؛ تلویزیون و فجایعی که رقم زده را دست کم نگیرید؛ امروز بخش اعظمی از وضعیت بد فرهنگی ما ناشی از وضعیت بد تلویزیون در سیاست‌های جزئی و کلی‌اش است. تلویزیون علی‌رغم قدرتی که دارد نمی‌تواند نیازهای فکری جوانان امروز ما را پاسخگو باشد و این باعث شده علاوه بر احساس بیهودگی، افسردگی و فکرهای غلط به فضای مجازی و استفاده غلط از آن روی آورند؛ امروز اکثر مردم به تلویزیون و اخبارش بی اعتماد هستند و عجیب‌تر این است که تلویزیون بیشتر به این بی اعتمادی دامن می‌زند و با استفاده از افرادی که در شکل‌گیری این وضعیت دخیل بوده‌اند، اوضاع را بدتر می‌کند.

یثربی در پایان تصریح کرد: صداوسیما یا همان رسانه ملی به جای برنامه‌ریزی دقیق برای برنامه‌سازی، سریال‌سازی و... به تفتیش در زندگی افراد مختلف که شاید در این رسانه کار می‌کنند، مشغول است. تفتیش عقاید به فرموده حضرت رسول  اکرم (ص) عملی غلط و نادرست است. در صورتی می‌توان با افراد برخورد کرد که به صورت مستقیم دست به ناهنجاری بزنند و آسیبی که به جامعه می‌زنند بسیار زیاد باشد. تلویزیون باید بفهمد فرد حرفه‌ای و موفقی که در رسانه ملی فعالیت می‌کند ممکن است در زندگی شخصی‌اش معیارهایی داشته باشد که با سیاست‌های این رسانه همخوانی ندارد. این نگاه از سوی تلویزیون در دهه 80 وجود داشت و رسانه ملی کاری به زندگی خصوصی افراد نداشت ولی امروز به نظر می‌رسد با تغییر مدیران و به تبع آن تغییر سلیقه حاکم تفتیش و دخالت در زندگی افراد امری مرسوم شده و به همین دلیل به راحتی افراد حذف می‌شوند. متأسفانه به نظر می‌رسد قانونی وجود ندارد که مدیران مجبور به انجام آن باشند و همه چیز با سلیقه آنها مشخص می‌شود چرا که با تغییر هر مدیر شاهد تغییر سیاست‌ها و قوانین تلویزیون هستیم. همانطور که تأکید کردم جوانان ما امروز به مفهوم واقعی با تلویزیون ایران بیگانه هستند و این اتفاق بسیار تلخ حاصل سیاست‌های غلطی است که امروز مدیران تلویزیون دارند.

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: گوهر خیراندیش محمدرضا گلزار چیستا یثربی عادل فردوسی پور زندگی خصوصی زندگی شخصی رسانه ملی سریال ها سیاست ها حرفه ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۷۵۶۴۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طلاق از شوهر به‌خاطر خیلی خوب‌بودن!

چند وقت پیش شایعه شده بود که همسر اول «کاکا»، ستاره سابق تیم‌ملی برزیل، میلان، رئال و... از او به‌خاطر خیانت جدا شده است. حالا به‌تازگی «کارولین سلیکو» در گفت‌و‌گویی که همه را شوکه کرد، در این‌باره گفت: «کاکا هرگز به من خیانت نکرد. او همیشه با من خوب رفتار کرد و خانواده فوق‌العاده‌ای به من داد. اما من خوشحال نبودم، چون یک چیزی کم بود. مشکل این بود که او برای من خیلی کامل و بی‌نقص بود». اما آیا واقعا خیلی خوب‌بودن شوهر می‌تواند به طلاق منجر شود؟

چرایی طلاق از همسر خیلی‌خوب

بسیاری از محققان طلاق را یک رویداد بحرانی در زندگی فرد می‌دانند. بیشتر تحقیقات نشان داده‌اند، ختم زندگی‌مشترک با کاهش سلامت، تفاوت‌های شخصیتی و اختلالات روان‎شناختی و سایر موارد همراه است. در هر رابطه‌ای که به شکست منجر می‌شود، عوامل مختلفی در آن نقش دارد و همچنین دو نفر (زوجین) در پدیداری مشکلات سهم دارند. اما درباره زوجینی که معتقدند به دلیل خوبی‌های بیش ازحد همسرشان طلاق گرفته‌اند، می‌توان چند نکته را مدنظر داشت که در ادامه به آنها اشاره خواهم کرد.

۱. پای یک ویژگی شخصیتی در میان است

خوبی‌های بیش از حد همسر، ممکن است به‌خاطر یک ویژگی شخصیتی باشد. مثلا همسر بسیار سلطه‌پذیر تمایل دارد از همه خواسته‌های خود بگذرد و خودش را قربانی شرایط خاص خانواده کند.

۲. جابه‌جا شدن نقش زن‌و‌مرد در زندگی‌مشترک

از لحاظ رویکرد سیستمی در خانواده، گاهی نقش‌های زوجین جابجا می‌شود. مثلا زن نقش مرد را برعهده می‌گیرد (بیرون از منزل کار می‌کند و ...) و مرد نقش زن را برعهده می‌گیرد (آشپزی می‌کند، درخانه می‌ماند، از بچه‌ها مراقبت می‌کند و ...). این اتفاق به تدریج مشکلات بسیار جدی ایجاد می‌کند که نیاز به مدیریت دارد.

۳. چشم‌پوشی از خواسته‌های منطقی خود

این که گاهی هر دو یا یکی از زوجین به دلیل عدم شناخت خواسته‌ها و نیاز‌های خود، آنها را بیان نمی‌کنند و از بسیاری از خواسته‌های منطقی خود چشم‌پوشی می‌کنند، باعث می‌شود که خیلی خوب به نظر بیایند، اما بعد از مدتی این موضوع برای فرد و حتی همسرش، خسته‌کننده می‌شود و به طلاق عاطفی می‌انجامد.

۴. شناخت‌نداشتن از احساسات

گاهی زوجین، احساسات و رفتار‌ها را از همدیگر متمایز نمی‌کنند و شناخت کافی از احساسات و ضرورت بیان آنها ندارند. مثلا خشم را با پرخاشگری اشتباه برداشت می‌کنند و از ناراحت شدن در زندگی‌مشترک، فرار می‌کنند! وجود برخی از احساسات در وجود انسان‌ها نشان دهنده سلامت‌روانی است. خشم هم از جمله احساساتی است که هر انسان سالم آن را تجربه می‌کند. انسان‌ها حق دارند عصبانی شوند و آن را بروز دهند. اما آنچه در این بین از اهمیت بسیاری برخوردار است، شیوه بروز دادن آن است. پرخاشگری در واقع بدترین نوع بروز خشم در انسان‌هاست. به‌طور کلی، زوجینی که احساسات ناخوشایند و خوشایند را ابراز نمی‌کنند، به اشتباه آن را دلیل خوب‌بودن در زندگی مشترک می‌دانند درصورتی که بروز احساسات می‌تواند یکنواختی زندگی مشترک را در بلندمدت کمتر و شوروشوق را زیادتر کند.

 این نکته را می‌توان استخراج کرد که گاهی لازم است رفتار‌ها و احساسات و خواسته‌های خود را از زندگی‌زناشویی بررسی کنیم و بیشتر بشناسیم. خودآگاهی مهارتی موثر برای تمرین شناخت احساسات، افکار، باور‌ها و نیاز‌های ماست و در این زمینه پیشنهاد می‌شود زوجین دوره‌های خودآگاهی را از مشاوران و روان‎شناسان باتجربه و متخصص بیاموزند. مهارت جرئت‌مندی و نشان‌دادن احساس خشم به شیوه موثر می‌تواند کارکرد موثری در زندگی مشترک داشته باشد. گاهی نشان‌دادن احساس خشم در کنار عشق به همسر از دیدگاه روان‌شناختی می‌تواند سازنده باشد. این موضوع همان‌قدرکه برای مرد پرمعناست برای زن به همان اندازه و گاهی بیشتر می‌تواند لذت‌بخش باشد.

۵. نپذیرفتن تفاوت‌های شخصیتی

در زندگی‌مشترک بین زن و مرد تفاوت‌هایی وجود دارد که شناسایی آنها در نقش و کارکرد خانواده و رابطه هر یک تاثیر می‌گذارد و گاهی ممکن است یک ویژگی برای یکی مثبت و برای دیگری منفی باشد. ابعاد مختلف این تفاوت‌ها را می‌توان در زمینه مسائل شخصیتی، جنسیتی، عاطفی، احساسی و فکری مطالعه کرد و تفاوت‌ها را شناسایی کرد. آشنایی با تفاوت‌ها برای سازگاری، نشاط، سلامت و آرامش در زندگی‌مشترک کارکردی موثر دارد. این کارکرد‌ها را می‌توان در عشق و محبت اعضای خانواده نسبت به یکدیگر، فضای صمیمی حاکم بر زندگی‌زناشویی، قضاوت عادلانه افراد نسبت به خود و دیگران، متعادل در رفتار، شادی و نشاط جست‌و‌جو کرد.

حاصل این آشنایی، درک متقابل میان اعضای خانواده، انتظارات بجا و واقع بینانه، بهره مندی از آزادی قانونمند و حرکت تکاملی خانواده به سمت تعالی خانواده است. هر مرد و زنی نیاز دارد توسط اطرافیانش، خانواده و همسر با وجود تفاوت‌های فردی‌اش، مورد پذیرش و حمایت قرار گیرد؛ بنابراین باید تفاوت‌های شخصیتی همدیگر را بپذیریم و سازگار شویم و از آنها برای رشد خانواده استفاده کنیم. در این زمینه آموزش مهارت‌های زناشویی می‌تواند در شناخت و پذیرش تفاوت‌های زوجین موثر باشد.

منبع: خراسان

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • فیلم/ کنایه تند مجری تلویزیون به ساترا
  • ببینید | کَل‌کَل عجیب مجری تلویزیون با وزیر ورزش روی آنتن زنده
  • خواننده لرستانی پس از چند سال غیبت به صحنه برمی‌گردد
  • از حاشیه بیمارستانی خواننده پاپ تا انتشار آلبوم آقای شاعر!
  • تلویزیون بی‌خیال گربه‌های عیاری شد؟ بازگشت «۸۷ متر»
  • (تصاویر) حمید صفت، بازیگر سریال هفت سر اژد‌ها و مادرش
  • بستری شدن آرمین زارعی خواننده به دلیل فشار عصبی
  • سریال «بدل» به تلویزیون می‌رسد
  • کنسرت ۳۰ هزار نفری، امروز در فولاد آره‌نا!
  • طلاق از شوهر به‌خاطر خیلی خوب‌بودن!